« سحر | پنجره های اشراق » |
کوفیان خواب
نوشته شده توسطرفیعی 25ام تیر, 1393کوفیان خواب
نمازت را شکستند، همانگونه که فرقت را و ما بعد از این، نماز را به فرق شکستهات اقتدا میکنیم. کوفه خوابآلود، آبستن توطئه بود. کوفیان خواب، کوفیان شکست بودند.
کوفیان خواب، مردان عقبنشستن بودند.
همه شمشیرهایی را که از پشت سر زده میشوند، با زهرآلودند.
طبیبان تاریخ، زخم توطئه را جواب کردهاند؛ برای مولای زخمی، شیر بیاورید!
تمام یتیمان شهر نگران مولایند. مولا اگر نباشد، یتیمها از یاد میروند، کسی به فکر گرسنگان شهر نیست. دل به عشق مولا باید داد، مثل او باید بود.
میشود راه علی علیهالسلام رفت، میتوان به فکر دیگران بود. کوفه روزمرگی، حرکت انقلابی را فلج میکند، پشت مولا خالی میشود، غیرت اسلامی را میگیرد، مسلمانان را از هم جدا میکند.
کوفه رفاهطلبی، انفاق را کمیاب میکند و ایثار را از شهر بیرون میکند. نماز عشق باید خواند.
فرق شکسته عشق را قرائت باید کرد.
گریه این روز و شب، گریه معرفت است؛ اشکهایمان را به زینب علیهاالسلام تقدیم کنیم تا راه مبارزه را بیاموزیم. زندگی، عقیده و جهاد است. آنگاه که از تلاش و جهاد در راه رسیدن به آن عهد ازلی بایستیم، از کوفیانیم. یا علی بگوییم، همآوای فرزندان علی باشیم؛ صدای ناله حسن علیهالسلام بلند است و گریه مرد سراسر درد.
زینب را تنها نگذاریم.
سر بالین بیماری علی باید نشست، آخرین حرفهایش را باید شنید. الله الله، قرآن را، یتیمان را، همسایگان را از یاد نبریم. عالم، بیت حیدر است؛ سر روی پای حیدر بگذارید، آخرین دیدارها را پاس بدارید. بابا به سفر آخرت میرود، خداحافظ بابا!
فرم در حال بارگذاری ...