« شب تقدیر | شبهای بی همتا » |
دستهای توبه کارم را بگیر
نوشته شده توسطرفیعی 23ام تیر, 1393پروردگارا! من عذرخواه تمام گذشتههای غفلت خویشم؛ گذشتههایی که مغرور و متکی به رحمت تو، دست در دست ابلیس میگذاشتم و از تو دور میشدم؛ گذشتههای عصیان و سرپیچی که همه از غفلت و نسیان من بال و پر میگرفت و مرا در پیشگاه لطف تو، گستاختر میکرد.
در این شب معصوم، این سرآغاز دوباره تقدیر، تو را سوگند به بلندایِ قدری که بر قامت این شب دوختهای، دستهای توبهکارم را مستجاب کن و بار دیگر، در مغفرتی مقدر، یاورم باش تا خود را از سر بگیرم.
فرم در حال بارگذاری ...