مانع ورود گلوله نمك به زندگيتان نشويد
نوشته شده توسطرفیعی 10ام آذر, 1393به گزارش پايگاه اينترنتي بسيج به نقل از جوان آنلاين، ايرانيها در بين همه آسياييها به خانواده دوستي و فرزندآوري شهره هستند. تا بوده روال بر اين بوده كه ما با حق حياتمان حق رفاه و زندگي را به نسل بعد از خودمان بدهيم؛ نسلي كه از جنس ماست، از پوست و گوشت ماست و وقتي حرف ميزند و راه ميرود انگار كپي برابر اصل خودمان است. دختر و پسري كه قرار است از يك زوج باقي بماند قرار است نشاني از هويت و زندگي آنها باشد، گيس گلابتوني كه قرار است همدرد و همزبان مادر باشد و گل پسري كه روزي بايد عصاكش دوران پيري پدر باشد. همه اينها به كنار، شنيدن صداي «مامان» و اسم «بابا» از زبان كودك جزو بزرگترين لذتها و آرزوهاي هر زن و شوهري است. خصلت فرزند دوستي در ما ايرانيها آنقدر قوي است كه براي ما خانه بدون بچه معنا ندارد دقيقاً به همين دليل است كه پدر خانه تمام هم و غمش تأمين مالي بچهها و مادر هم تمام تلاشش تأمين رفاه آنهاست.
تصور كنيد بين اين همه خواستن و آرزو داشتن فرزندآوري، باشند خانوادههايي كه توان فرزندآوري ندارند و با توسل به هر راهي تلاش ميكنند تا نمك زندگيشان را تأمين كنند و براي خودشان در اين زندگي وانفسا اميد بسازند. با آنكه ميدانند اميدي به فرزندآوريشان نيست بازهم تلاش ميكنند تا شايد بشود با توسل به علم جديد و روشهاي درماني نوين راه به جايي برد. متأسفانه در بين زوجهاي جوان ما جبهه ديگري هم وجود دارد. بله در بين اين همه زوج دوستدار و تمناي بچه، هستند زوجهايي كه حدود يك دهه از زندگي مشتركشان ميگذرد و باز هم دلايل خاص خودشان را بهانه ميكنند و ميگويند «ما هنوز بچه نميخواهيم!»
بچهدار نشدن و كاهش رضايت از زندگي
نوشته شده توسطرفیعی 10ام آذر, 1393مسئله به دنيا نياوردن فرزند در بين زوجهاي جوان يك پديده منفي است. ما اين پديده را يك محصول ميبينيم و بايد مجموعه عللي كه اين وضعيت را به وجود ميآورد را مورد بررسي و كنكاش قرار داد نه جواناني كه محصول آن مجموعه علل هستند.
ولي در اين رابطه چند موضوع بسيار مهم وجود دارد. اول اينكه در يك دهه گذشته ما با تغيير شاخصهاي اقتصادي مواجه بودهايم و چنين تغييري در سطح زندگي افراد تأثير ميگذارد و سبب ميشود نگراني نسبت به آينده افزايش پيدا كند. موضوع دوم كه باز هم به يكي، دو دهه گذشته مربوط ميشود، افزايش آمار طلاق و ميزان جدايي بين زوجين است. در نتيجه خيلي از زوجها از شكنندگي روابط وحشت دارند و نگرانند كه اگر صاحب فرزندي شوند در آينده در روابطشان دچار گسست شوند و فرزندشان آسيب ببيند.
يكي ديگر از عوامل دخيل در اين زمينه موضوع رضايت از زندگي و كيفيت آن است. در مورد سطح كيفيت زندگي، عواملي هستند كه در سلامت روان نقش تعيينكنندهاي دارند و هر چند اين دو عامل بر اساس دو كلمه ساده تعريف ميشود اما نميشود به سادگي گفت كه موضوع A سبب ميشود رضايت از خويشتن به دست بيايد يا موضوع B باعث به وجود آمدن رضايت از زندگي شود.
هميشه مجموعهاي از عوامل دست به دست ميدهند تا اين موضوع ساخته شود اما ميتوان روي مهمترين عواملش دست گذاشت كه اين هم به آن معني نيست كه اينها تنها يا حتي مهمترين عوامل موجودند ولي ميگوييم با اين عوامل بيشتر سر و كار داريم. ابتدا در زمينه رضايت از خويشتن معمولاً چگونگي قضاوت ما راجع به خودمان، مجموعه باوري كه قضاوت ما را راجع به خودمان شكل ميدهد، اهميت بسيار زيادي دارد. اما زمينههاي فرهنگي كه چگونگي قضاوت افراد راجع به خودشان را مشخص كند، دومين عامل است. در مورد رضايت از زندگي، استانداردهاي فرهنگي كه تعيين ميكند چه سطحي از رفاه به عنوان كف مطالبات مشخص ميشود ميتواند سطح رضايت از زندگي را در افراد به مقدار زيادي تحت تأثير خودش قرار دهد. به جواناني كه قصد تشكيل خانواده دارند توصيه ميكنم قبل از اينكه بخواهند وارد زندگي مشترك شوند، آموزشهاي لازم را ببينند تا هنگامي كه وارد زندگي مشترك شدند با اطمينان بيشتري نسبت به روابطشان بتوانند پيش بروند. وقتي آن آموزشها و فنون در اختيار افراد باشد ميتوانند به خودشان بيشتر اطمينان كنند و ايمان بياورند و همين سبب خواهد شد كه به زندگي اميدوار باشند.دكتر «مسعود آبيار» روانشناس و مشاور خانواده
میلاد امام موسی کاظم (ع)
نوشته شده توسطرفیعی 9ام آذر, 1393بر در دروازه ى حاجات دل
تا سحرم مست مناجات دل
راز و نیاز دل ما ذکر دوست
نیست کسى هر آنچه باشد از اوست
**************
دست طلب به سوى او روز و شام
مسئلت از غیر جمالش حرام
هر که اسیر بى قرار یار است
به شوق او همیشه ره سپار است
**************
دل به طهوراى ولایت برید
حاجت خود به باب حاجت برید
نگویم این را که خدا عالم است
باب حوائج به خدا کاظم است
**************
ز کاظمینش که ندیدم بسى
نیامده به دست خالى کسى
اگر که دستى برود به سویش
نمى رسد مگر به آرزویش
**************
یوسف زهرا که به زندان شدى
به قلب من همیشه مهمان شدى
به کاظمین تو اسیرم اسیر
جان رضا بیا و دستم بگیر
**************
مژده ى میلاد تو، نفحه ى باد صباست
رایحه ى یاد تو با دل ما آشناست
آمدى و باب هر حاجت دلها شدى
باب حوائج تویى، نام تو ذکر خداست
**************
عرش الهى اگر، جلوه گه حق بود
بار گه ات کاظمین، خود حرم کبریاست
قبله ى قدوسیان، کوى مصفاى تو
نام دل آراى تو، کعبه ى حاجات ماست
**************
یوسف زهرایى و گوشه ى زندان و چاه
کنج سیه چال تو، به غصه ات مبتلاست
شادى میلاد تو، توأم اشک است و آه
چون که غمین هر دل از کوفه و شام بلاست
محفل مولودى ات، کرببلایى شده
گوشه ى لبخند ما، همره اشک عزاست
**************
زمین را از صفا زیور ببندید
به اوج آسمان اختر ببندید
به مژگان خاک این ره را زدایید
بر آن بال ملائک را گشایید
به اشک دیدگان ره را بشویید
شمیم عشق را اینک ببویید
که مى آید گلى از آسمان ها
که مستش مى شود دلها و جان ها
**************
از این تک گل دل صحرا بهارى ست
دگر پایان هجر و بى قرارى ست
خریدار جمالش قدسیانند
همیشه زائرش قدوسیانند
ز صبرش در عجب درمانده ایوب
ز اشک دیده اش وامانده یعقوب
**************
هزاران یوسف زیباى کنعان
خریدار رخ آن ماه تابان
گل است و در دل زندان اعدا
فتاده یوسف زهرایى ما
**************
اگرچه برهمه عالم امیراست
ولى در چاه محنتها اسیر است
بگو با آن دل بى رحم صیاد
مبند او را به زنجیرى ز بیداد
**************
کبوتر را به زنجیرى نبندید
به حال غربتش دیگر نخندید
اگر بستید این زخم زبان چیست
دگر دشنام او هرگز روانیست
زنیدم تا زیانه هرچه آید
ولى دشنام بر حیدر نشاید
**************
بزم مارا باز آمد عالم آرایى دگر
کز قدومش بزم ما گردیده سینایى دگر
قرنها بگذشته از موسى و شرح رود نیل
آمده اینک به فتح نیل موسایى دگر
**************
صادق آل نبى را داده حّى بى نیاز
از براى تشنگان علم، دریایى دگر
گرچه زهرا را به عالم نیست همتایى، ولى
شد حمیده با چنین فرزند،زهرایى دگر
**************
اى صبا بر گو به زهرا دیده روشن چون خدا
داده بر فرزند تو شمس دلارایى دگر
گر که مریم مام یک عیسى بود، حق از کرم
داده بعد از پنج عیسى بر تو عیسایى دگر
**************
یوسفى آمد که یوسف هم بود زندانیش
زانکه زندان رفتن او راست معنایى دگر
تا کنداز ریشه بنیاد بنى العباس را
زد قدم امروز انسان ساز فردایى دگر
**************
تا که در عالم به آقایى رساند شیعه را
حق به آقایى خود آورده آقایى دگر
غیر آل للَّه ما را نیست در محشر شفیع
از در دربار آنان پس مرو جایى دگر
در جزا برگ عبور ما به امضاءبسته است
معتبر جز مهر آنان نیست امضایى دگر
**************
چو اشک دیده ى عشاق حق، دلهامصفاشد
قلوب شیعیان از روشنى چون طور سیناشد
اگر بینى فضاى آفرینش گشته عطر آگین
گل روى امام موسى کاظم شکوفا شد
**************
به روز هفتم ماه صفر در شهر پیغمبر
جمال دیگرى از ذات پاک حق،هویدا شد
قدم زد در جهان مولاى عالم موسى جعفر
که از یمن قدومش، غرق زیور، عرش اعلاشد
**************
چه خورشیدى زمین و آسمان را کرده نورانى
چه ماه پر فروغى در سپهر مجد،پیداشد
ز چرخ چارمین با موکب عزّو شرف امشب
پى عرض ادب سوى زمین نازل مسیحا شد
نه تنها دیده ى آل محمّد شد به او روشن
که چشم چرخ پیر از دیدن آن ماه، بینا شد
**************
در این فرخنده میلاد وصى هفتم طاها
نزول رحمت بى منتها ذات یکتا شد
نه تنها آشنایانش،که در سر تا سر گیتى
هر آن کس واقف از اوصاف او گردیدشیدا شد
**************
حمیده مادر والامقام و ارجمنداو
بنازد زان که او هم مادر فرزند زهراشد
به پاس مقدمش از جانب ربّ غفور امشب
براى دوستدارانش، برات عفو،امضاءشد
به آن باب الحوائج ملتجى شد هر گرفتارى
یقین دارم که از کار و دلش هر عقده اى وا شد
**************
شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسى
**************
به طواف حر م رفتم به هواى تو بودم
همه جا با خیال تو به ولاى تو بودم
**************
دل بیت الحرام عشق ز تو گیرد تمنا
حجر الاسود هستى به تو دارد تولا
**************
چه لیاقت مرا مولا که کنى یک نگاهم
منم آن عاشق مسکین که تو را از تو خواهم
**************
دلم از کاظمین تو به خدا رونتابد
نرود از سر کویت که به جز تو نیاید
**************
تویى آن هفتمین مولا که ز هفت آسمانت
ز ملک مى رسد تبریک به دل شیعیانت
پیامک میلاد امام موسی کاظم
**************
زیور آرا شد زمین تا عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسى هویدا
**************
به به از شان و جلال و عزت و جاهش
خرم افزا شد زمین از دیدن روى گرامش
عالم از این مولد فرخنده گردیده طرب زا
چونکه شد نور رخ موسى هویدا
**************
بر امام منتظر بادا مبارک این ولادت
تهنیت بر شیعیان حضرتش از این ولادت
رسید شادى شیعیان به عرش اعلى
چونکه شد نور رخ موسوى هویدا
مبارک مبارک مبارک
دوران نامزدی
نوشته شده توسطرفیعی 9ام آذر, 1393اگر در دوران نامزدی ونامحرمیت رابطهای در حد دست دادن و چیزهای کوچک انجام شود گناه است اگر گناه است واین اشتباه از طرف دو شخص انجام شود، آیا تاثیری در زندگی آنها خواهد داشت؟
احکام,شبهه,دوران نامزدی,نا محرم,دست دادن با نامحرم,گناه دست دادن,دختر و پسر,دختر,عقد,ازدواج
در قوانین الهی و احکام اسلام، چیزی به عنوان «دوران نامزدی» و یا شبیه به آن وجود ندارد. دختر و پسر (مرد و زن)، یا به یک دیگر محرمند و یا نامحرم.
این دو، اگر به واسطه نسبت خویشی محرم باشند، حق ازدواج با یک دیگر را ندارند – اگر به واسطه “عقد ازدواج” محرم شده باشند، حقوق و حدود تعریف شدهای در ارتباطات دارند و اگر نامحرم باشند، نه تنها ارتباط جنسی و لمسی بین آنان حرام است، بلکه حتی “نگاه” خارج از حدود تعیین شده نیز حکم نگاه به نامحرم پیدا میکند.
برخی گمان میکنند که الفاظ و اسمهای اعتباری، تعیین کنندهی مصادیق احکام هستند! مثلاً میگویند: فلان مرد نامحرم، مثل عمو یا دایی ما میماند – یا فلان زن نامحرم را از کودکی خاله صدا زدیم – یا من با فلانی نامزد هستم. این الفاظ اعتباری، هیچ یک حقیقت وجودی ندارند و تغییر دهنده احکام نمیباشند.
نامزدی یعنی چه؟ چه فرقی با دوست پسر یا دوست دختر دارد؟ میگویند: قرار است با هم ازدواج کنیم! خُب قرار باشد، فعلاً که ازدواج نکردهاید و چه بسا نتوانید با هم ازدواج کنید، پس با هم نامحرم هستید. هر چقدر هم عاشق یک دیگر باشید، خواستگاری و بله برون و … انجام شده باشد، هزاران قول و قرار ازدواج هم گذاشته باشید، تصمیم نیز راسخ باشد، باز حتی تا یک لحظه قبل از جاری شدن خطبه “عقد"، به هم نامحرم هستید.
تأثیر:
در این عالم گسترده و البته به هم پیوسته، هیچ چیزی و هیچ کاری بیتأثیر نیست و هرگونه فعل و انفعال در جزئی (چه مادی و چه غیر مادی و معنوی)، تأثیر مستقیم و غیر مستقیم خودش را در تمامی اجزا میگذارد.
مگر میشود اثر یک لقمه خوردنی یا یک جرعه نوشیدنی، یا نوعی رفتار، یا حتی یک اتفاق، در خود انسان و نسل و جامعهی او، حتی تا قرنها بعد اثر بگذارد، اما یک رفتار خوب یا بد، درست یا نادرست اثر نگذارد؟
معمولاً مردم (اغلب ما)، در مسائل ماده و مادی، خیلی دقیق هستند. از بهترین خوردنیها پرهیز میکنند، چون فهمیدهاند که بر چربی، خون، عوره، قند و … اثر میگذارد. حتی فراتر میروند، لاغر میشوند تا محبوبتر و مقبولتر باشند و در روابط اجتماعی آنها مؤثر واقع گردد، دور هم جمع شده و الکی میخندند تا هم عضلات صورتشان بشاش بماند و فلج نگردد و هم روانشان شاد شود، چنین و چنان میکنند تا بیشتر عمر کنند …، اما به رعایت احکام مادی و معنوی الهی که میرسند، دقت خود را از دست میدهند!
البته که هر گناهی، از جمله تماس بدنی و لمس نامحرم، بر روح، روان، اخلاق، شخصیت و جسم آدمی اثر نامطلوب میگذارد، وگرنه در احکام الهی که همه مبتنی بر علم و حکمت الهی است، حرام نمیشد.
اولین اثر سوءاش در همان جرأت نافرمانی و ارتکاب به حرام، به خاطر هوای نفس و میل و خوشایند خود است. دومین اثر سوءاش، همین عادی شدن گناه است، خواه تحت نام نامزدی باشد یا عشق و عاشقی یا قول و قرار یا … و بدترین اثر سوءاش، دور شدن از رشد و کمال و در نتیجه تقرب به معبود و محبوب حقیقی میباشد و تمامی این آثار دفعی و نیز مدتدار (تا قیامت)، در وجود انسان تأثیر میگذارد و به تعبیری ثبت میشود و نزد خدا و ولیّ خدا نیز ثبت میگردد. لذا فرمود آن چه میکنید و آثارش، همه ثبت میشوند:
«إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ» (یس، 12)
ترجمه: البته اين ماييم كه مردهها را زنده مىكنيم و آنچه را از پيش فرستادهاند (از عملهاى حال حيات) و آثار (پس از مرگ) آنها را مىنويسيم، و همه چيز را (از اعمال مكلّفان و حوادث اين جهان) نزد امامی آشکار (گاه تعبیر به لوح محفوظ شده است) به طور فراگير برشمردهايم.
شعرخوانی جالب دختر 8 ساله درباره حیا و حجاب
نوشته شده توسطرفیعی 8ام آذر, 1393زهرا مامان بیا صمیمی باشیم — مثل دو تا دوست قدیمی باشیم
بیا با هم حرف بزنیم بخندیم — در رو به روی غصه ها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه — تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جلوه تو ذات دختره می دونم — کار خداست مقدره می دونم
همه می گن دخترا برگ گلن — دادش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن — به فکر خط خطی سرنوشتن
پشت این رنگ و روغنا دروغه — پشت اینا یه طرح بی فروغه
مردا میگن که خوشگلا نجیبن — راستش و بخوای دخترا مثل سیبن
سیب زمین افتاده بو نداره — رهگذر هم پا رو دلش می ذاره
سیب های روی شاخه چیدن دارن — از دست باغبون خریدن دارن
بهار خانوم دل نگرون توام — دلواپس روز خزون توام
حالا که می خوای بری توی خیابون — خودتو بگیر چراغ نده تو میدون
وقتی که حوا پا گذاشت تو عالم — به دو می خواست بره به سمت آدم
زد تو سرش فرشته گفت: حاج خانوم — چه میکنی فردا با حرف مردم
روتو بگیر با این لپای داغت — بشین بذار آدم بیاد سراغت
آره مامان اینم حرف کمی نیست — حجب و حیا قصه مبهمی نیست
این روسری یعنی که تو نجیبی — شکوفه معطر یه سیبی
این روسری پرچم اعتقاده — نباشه گلبرگها اسیر باده
زلفاتو از روسری بیرون نذار — چشمای هیز و سمت زلفات نیار
مردای خوب پرده دری نمی خوان — عشقای لوس سرسری نمی خوان
باید بدونی زندگی بازی نیست — توهم قرص های اکستازی نیست
اونهایی که پلاس کافی شاپن — احساسات دخترارو می قاپن
اونی که می ره پارتی های شبونه — تو کار و بار انگل دیگرونه
مردای خوب کاری و اهل دلن — مردای بد توی خیابون ولن
مردای خوب فقط نجابت می خوان — از زنشون غرور و غیرت می خوان
علاف مو فشن که مرد نمیشه — تا لنگ ظهر به رختخواب سیر بشه
مردی که قیچی میزنه به ابرو — از اون نگیر سراغ زور بازو
مردی که بند انداخته مرده؟ نه نیست — برا کسی شریک درده ؟ نه نیست
جوهر مردی نداره ، زغاله — نه مرده و نه زن ؛ تو حس و حاله
برقِ لب و کرم که اومد تو کار — مردونگی برو خدا نگه دار
ابرو کمون خیابونا شلوغن — پر از فریب حرفای دروغن
دوسِت دارم دیونتم ، اسیرم — یه روز اگه نبینمت میمیرم
یک دو روز بعد تو همین خیابون — یه لیلی دیگه ست کنار مجنون
برا کسی بمیر که راستی مرده — جر نزنه ، نپیچه ، برنگرده
بله به کسی بگو که عاشق باشه — تو حرف عاشقونه صادق باشه
یعنی باید شیفته روحت باشه — تشنه چشمه شکوهت باشه
آره گلم سرت رو درد نیارم — ای لوده بازی ها رو دوست ندارم
گیس طلایی به چشماشون زل نزن — با فوکلات به دستاشون پل نزن
همپای دخترای بد راه نرو — با چشم باز مامان توی چاه نرو
پروانه نجاتی/ شیراز