« میلاد فخر کائناتمی آید.... »

انتظار

نوشته شده توسطرفیعی 2ام بهمن, 1391

یک اسب یک سوار نقشی از انتظار

یک مرد میرسد آیا ازاین غبار

دل های داغمان مثل کویر درد

ای سبز پر طپش برزخم مان ببار

می آید این سحر گل پینه ای به دست

یعنی که میرسد در کوچه ها بهار

چشمان انتظار برراه مانده است

شاید رسد سحر آن سبز آن سوار

سمکوب خستها ای در کوچه می دود

یک اسب یک سوار پایان انتظار     شعر از : ش تقیان پور

نظر از: خسروی [عضو] 
خسروی

ما امت رسول و محبان حیدریم ما ریزه خوار دختر موسی بن جعفریم.
وفات کریمه اهل بیت (س) تسلیت باد.
هدیه به محضرش صلوات


الحاقیات:
  • 42127733962461148337.jpg -   ضمیمه یافت نشد!
1391/12/03 @ 14:22


فرم در حال بارگذاری ...