برکات محبوب خدا بودن

انسان بی هدف هیچ وپوچ همیشه بی معناست٬ قیمتی ندارد٬ذاتا فقیر است ووقتی کنار چیز با ارزشی قرار می گیرد پرمعنا وپر محتوا می شود . صفرها همه زشتند وخبراز فقرونداری میدهند اما کافی است که کنار آن عدد1 قرار بگیرد آن وقت 6 تا صفر یک میلیون می شود وانسان ها به وجود این صفرهایی که در دفترچه بانکیشان است افتخار می کنند…

ما آدم ها همین طور هستیم بی ارزشیم٬پوچ وفقیریم وذاتا نیازمند به ذات قادر٬متعال و رحیم و غنی هستیم تا به ما معنای بودن وشدن بدهد .انسان بودن وخداگونه شدن .حال محبوب شدن ما تنها راهی است که مارا ارزشمند میکند . همه خدارا دوست دارند و همه نهایت کمال و پاکی وقدرت را می ستایند. اما چقدر زیباست اگر خدا کسی را دوست داشته باشد ودر عرش اعلی به وجود این انسان مباهات وافتخار کند!

عبادت:راه محبوب شدن

قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله (آل عمران آیه 31)

تنها راه محبوب شدن عبادت است …

عبادت فقط نمازو روزه نیست.عبادت اطاعت محض و بی چون و چرای خداوند است ٬ عبادت یعنی عبودیت واینکه بندگی خدا درهمه ی اعمال ورفتارمان باید نشان داده شود. در صله ی ارحام٬درپوشش٬درخرید وفروش٬در کسب وکارمان ودر ارتباطمان با خدا وخود ودیگران؛حب به معنای دوست داشتن ٬ زنجیر ورشته ای است که میان هر طالبی با مطلوبش رابطه برقرار می کند ومحبوب را به محب می رساند. حب برای این است که نقص محب را بوسیله محبوب برطرف سازد تاآنچه راندارد دارا شود وکمبودش تمام وکامل گردد . برای محب هیچ بشارتی بالاتر ازاین نیست که به او بفهماند محبوبش دوستش دارد .

عبادت یعنی خداگونه شدن ٬یعنی چشمش حرام رانبیندو گوشش حرام رانشنود وپوست ومو وبدنش ودست و جوارح واعضایش حرام نکنند.ٰ

حب چیست؟

ومن الناس من یتخذ من دون الله اندادا یحبونهم کحب الله والذین آمنوا اشد حبا لله ولو یری الذین ظلموااذ یرون العذاب ان القوه لله جمیعا وان الله شدید العذاب(بقره/165)

وبرخی از مردم در برابر خدا همانند هایی بر می گزینند وآنها را چون دوستی خدادوست می دارند ولی کسانی که ایمان آورده اند به خدا محبت بیشتری دارند و کسانی که (با برگزیدن بتها به خود)ستم نموده اند اگر می دانستند هنگامی که عذاب را مشاهده کنند تمام نیرو(ها)از آن خداست.

بنده مخلص که اخلاص خود را با محبت به خدا اظهار می دارد هیچ هدفی ندارد جزاینکه خدا هم اورا دوست بدارد .خداوند دراین آیه می فرماید مومنان بالاترین محبت وشدت حب را نسبت به خدایشان دارند.

آثار محبت

عاشق ومحب عاشقانه محبوبش را می پرستد و چون وچرایی ندارد.

یکی درد و یکی درمان پسندد

یکی وصل ویکی هجران پسندد

من از درمان و درد وصل و هجران

پسندم آنچه را جانان پسندد

درمقابل احکام و اوامر او سوالی نمی کند زیرا محبوبش را با تمام وجود دوست می دارد.

آیا ما واقعا بنده و عاشق خدا هستیم؟

محبت مانند گیاهی می ماند که در تمام سلول های وجود صاحبش ریشه دوانده و او را در بر می گیرد تا جایی که هدف محب رضایت محبوب می شود.

بخاطر رضایت محبوب زبانش را از حرام حفظ می کند٬نگاهش را می پوشاند و حجاب و پوشش درستی را که قران بیان کرده رعایت می کند.(فانک باعیننا)٬تو در مقابل دیدگان مایی.بنده ما در درون دل ندای محبوبش را می شنود.(یریدالله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر).خداوند راحتی شما را می خواهد نه زحمت شما را. او می داند که خدای حکیم کار عبث و بیهوده انجام نمی دهد و هر حکمی از احکام دین خیری در بر دارد.آری خدا می داند و شما نمی دانید که هدف از عبادت طهارت روح و جسم است زیرا پلیدی و گناه انسان را نابود می کندو ریشه روح را می سوزاند.

محبوبان خد

خداوند در قران به صراحت محبوبان خود را معرفی می کند؛توبه کنندگان ٬پاکان٬نیکوکاران٬متقین٬صابرین٬و توکل کنندگان

برکات محبوب خدا شدن

کسی که محبوب خدا شد خداوند در زندگی محبش تصرف می کند. وقتی بنده خدا را دوست بدارد وبندگیش را منحصردر خدا کند محبت خدا به او نیز باعث نزدیکی خدا به او می گردد ودرنتیجه حجاب هلی بعد وابرهای غیب را لز بین می برد زیرا حجاب وابر به جز گناه نیست…

پس نزدیکی خدا به بنده ٬گناهان اورا از بین می برد ومی آمرزد. حال با گوش دلتان بشنوید خدا با شما صحبت می کند:

آی مسافرها همین نزدیکی هام!

من به شما نیازی ندارم فقط دوستتان دارم.نگاه من دائما به شماست ومی دانم که شما نمی بینید.ساعتم عقربه ندارد شمارا مهلت بسیار می دهم صبرم زیاد است آنقدر که خیال می کنید اصلا گناهی نکردید

می پوشمتان هیچ کس نخواهد فهمید چه کرده اید.آری من زیر قولم نمی زنم در را بازگذاشته ام ٬چرا ناامیدید ؟من نمی رانمتان و برای آنها که سویم می گریزند سایه ام پهن است .بندگان من!سستند دیوارها٬به من تکیه کنید.

تجارت یک طرفه

وقتی خدا بی نیاز است نیازی به دوستی و محبت وعشق ما ندارد٬اما این محبت برای بندگان سود ومنفعت دارد.یاری ونصرت الهی (نصر من الله و فتح القریب)

آمرزش گناهان؛(یغفر لکم ذنوبکم )

آرامش واطمینان؛(الا بذکرالله تطمئن القلوب)

نه غم واندوه گذشته ونه ترس از آینده ؛(لا خوفعلیهم ولاهم یحزنون)

معیار محبت اطاعت است

قل ان کنتم تحبون الله فاتبونی یحببکم الله ویغفر لکم ذنوبکم والله غفور رحیم (آل عمران /31)

بگو اگر خدا رادوست دارید ازمن پیروی کنید تا خدا دوستتان بداردوگناهان شمارا بر شما ببخشایدوخداوند آمرزنده مهربان است.

گاهی انسان بازبان به کسی ابراز عشق وعلاقه میکند ودر عمل٬آثارش نمودی ندارد وبه معنایی خودرا مسخره کرده است.پدری به فرزندش می گوید دوستت دارم اما فرزند را با اعمال و کارهایش آزار می دهد ونیاز فرزند را برآورده نمی کند وبچه می فهمد که پدر غیر واقعی گفته که دوستت دارم. مانیز چنین رفتار می کنیم ٬می گوییم خدایا دوستت داریم اما عمل به دستورات قرآن نمی کنیم.

رضایت امام زمان برایمان مهم نیست ورسول الله رابا اعمال ورفتارمان می رنجانیم. اطاعت از خداورسول خدا شرط محبوب خدا شدن است.ٰ

برای فرج آقامون دعا کنید

اللهم عجل لولیک الفرج

__________________________

گرد آورنده خانم مرتضایی طلبه پایه 3

 

با عنایا ت حضرت حق همزمان با فرا رسیدن میلاد با سعادت زهرای مرضیه (س)

نشست فرهنگی با مو ضوع فرهنگ فاطمی و سخنرا نی استاد فرزانه

حضرت حجت الا سلام والمسلمین حاج آقا رحیمی امام جمعه محترم شهرستان خمینی شهر

و با حضور کلیه طلاب در حوزه علمیه فا طمه الزهرا (س) برگزار گردیدامام جمعه محترم ضمن برشمردن آثار و برکات تحصیلات علوم دینیه و لزوم تحصیل زنان در جامعه امروزی احیای امر به معروف و نهی از منکر را از وظایف رهروان فاطمی برشمردند همچنین ایشان در طی سخنانی با اشاره به آیات قرآن احیای فرهنگ فاطمی را از وظایف اصلی طلاب علوم دینیه دانستند

مولای من

دل بی تو تمنا نکند کوی منا را

زیرا که صفایی نبود بی تو صفا را

باز آی تا فرش کنم دیده به راهت

حیف است که بر خاک نهی آن کف پا را

جهت تعجیل در فرج صلوات بفرستید

    

            امان از آن لحظه غفلت

                  که تو شاهدم باشی  

تقدیم به زا ئران حضرت دوست

راهب معبد بهارا نم               مو من معجزات بار انم

عاشق آسمان و مهتابم        دوستدار ترانه و آبم

بنده طلعت نکو رویان             بسته طره سیه مویان

گر چه دانم که بی سر و پایم            عزم کردم که سوی تو آیم

همچو مستان بی سر و دستان         می روم تا حریم تا کستان

کز می و باده کار بگذشته است         کار از افزون خم فزون گشته ایست

زیر یک شا خه پر گل با دام                می نشینم به بستن احرا م

همچو خرما که دانه می بندد             عشق در دل جوانه می بندد

نیت عشق می کنم جان را                دین و دل را یقین وایمان را

دامنم پر گل و لبم خندان                   دست افشان و پای کوبان

مستطیع دل توانگر خویش                راه دل را گر فته ام در پیش

فادخلی فی عبا دی آمد و من           گل و ریحان فشاندم از دامن

پر گشودم به سوی خانه دوست         مستی ام از صفای سا غر اوست