« پیام تبریک | پختن غذا در ظروف مسی یا روحی » |
چرا امتحان
نوشته شده توسطرفیعی 1ام خرداد, 1391
ahoma","sans-serif";" lang="AR-SA">با خوشي ها و نعمت ها در اين دنيا مورد امتحان و آزمايش قرار مى دهد، آيات زيادى از قرآن گواه اين مطلب است؛ از جمله مى فرمايد:
«و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات؛ قطعا همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مال ها و جان ها و ميوه ها آزمايش مى كنيم.» (بقره/155)
آزمايش هاى الهى و امتحانات او آثار و بركات بسيارى در پى دارد كه به چند مورد مهم آن ها اشاره مى شود.
الف: پرورش روح استقامت و پايدارى
بلاها و حوادث ناگوار روح مقاومت و پايدارى را در انسان زنده مى كند، حضرت على (ع) می فرمایند: «درخت بيابانى چوبش سخت تر، و درختان كنار جويبار پوستشان نازك تر است. درختانى كه با باران سيراب مى شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است.»
يكى از آثار آزمايشات الهى تنبيه و آگاهى است. رفاه دايمى و غرق شدن در مواهب زندگى مايه غرور و سبب غفلت از ارزش هاى اخلاقى است .
زندگى آرام و فارغ از هر نوع فراز و نشيب و خالى از هر نوع طوفان و حوادث تكان دهنده كاملا خواب آور است. در حالى كه حوادث ناخوشايند و ناگوار موجب كاهش غرور و بيدارى از غفلت است. قرآن بلاها را مايه بيدارى معرفى مى كند و مى فرمايد:
«و لقد اخذنا آل فرعون بالسنين و نقص من الثمرات لعلهم يذكرون؛ و به راستى قوم فرعون را به خشكسالى و كمبود ميوه ها گرفتار كرديم، تا شايد متذكر شوند.»( اعراف/130)
حضرت علی(ع) می فرمایند: «هر گاه خداوند نسبت به بنده اى اراده خيرى داشته باشد. پس آن بنده گناهى كند به دنبال آن گرفتارى پيش مى آورد تا استغفار را به يادش آورد.»
آرى حوادث ناخوشايند، اخطارهاى الهى است و سبب مى شود كه انسان در زندگى خود و رفتارهاى خويش تجديد نظر كرده، راه درست و صحيح را پيشه خود سازد.
از ديگر آثار بلاها و سختي ها پاكسازى گناهان انسان است.
حضرت علی(ع) می فرمایند: «سپاس خدايى را كه پاك كردن گناهان شيعيان ما را در دنيا به وسيله رنج و محنت آن ها قرار داد تا بدين وسيله طاعتشان سالم بماند و بر طاعات استحقاق ثواب يابند.»
گاهى بلاها و حوادث تلخ زندگى براى دست يافتن به مقامات و درجات برتر و عالى است، گرفتاري ها و رنج و بلاى انبياء، ائمه، اولياء، از اين طريق قابل توجيه است.
امام صادق(ع) می فرمایند: «به راستى براى بنده مومن در پيشگاه الهى مقام و منزلى است كه بدان دست نمى يابد مگر با يكى از دو خصلت؛ يا از بين رفتن مال او و يا گرفتارى در جسم.»
ahoma","sans-serif";” lang="AR-SA">و: خداگرايى
انسان در بلا و گرفتارى تمام توجهش به سوى مبدئى است كه مشكلات او را حل كند. البته اين توجه و استمداد از خداوند مراتبى دارد كه مى توان گفت بازتاب چهار حالت روانى انسان است كه هر كدام يك نوع عكس العمل به هنگام بروز مشكلات است:
1. دعاى پنهانى .
2. تضرع، ناله و فرياد.
3. توجه خالصانه به خدا و او را موثر واقعى دانستن .
4. شكر گذارى به هنگام نجات از سختي ها.
حقيقت فوق از آيات زير استفاده مى شود.
«و اذا مس الناس ضر دعوا ربهم منيبين اليه ثم اذاقهم منه رحمه اذا فريق منهم بربهم يشركون؛ هنگامى كه رنج و زيانى به مردم برسد، پروردگار خود را مى خوانند و توبه كنان به سوى او باز مى گردند؛ اما همين كه رحمتى از خودش به آنان بچشاند، بناگاه گروهى از آنان نسبت به پروردگارشان مشرك مى شوند.» (روم/33)
«قل من ينجيكم من ظلمات البر و البحر تدعونه تضرعا و خفيه لئن اءنجينا من هذه لنكونن من الشاكرين؛ بگو چه كسى شما را از تاريكى هاى خشكى و دريا رهايى مى بخشد؟ در حالى كه او را (آشكارا) و در پنهانى مى خوانيد؛ (و مى گوييد:) اگر از اين خطرات و ظلمت ها ما را رهايى بخشد؛ از شكرگزاران خواهيم بود.»(انعام/63)
«قل الله ينجيكم منها و من كل كرب ثم انتم تشركون؛ بگو خداوند شما را از اين ها، و از هر مشكل و ناراحتى، نجات مى بخشد باز هم شما براى او شريك قرار مى دهيد. و راه كفر را مى پوييد»(انعام/64)
«فاذا ركبوا فى الفلك دعو الله مخلصين له الدين فلما نجاهم الى البر اذا هم يشركون؛ هنگامى كه سوار بر كشتى شوند، خدا را با اخلاص مى خوانيد (و غير او را فراموش مى كنند)؛ اما هنگامى كه خدا آنان را به خشكى رساند و نجات داد، باز مشرك مى شوند.» (عنکبوت/65)
1. آيات فوق اشاره به يك اصل كلى مى نمايند كه انسان در سختى ها و گرفتاري ها، آن جا كه دستش از وسايل عادى كوتاه مى شود ناگهان به فطرت اصلى خويش باز گشته و نور خداشناسى در اعماق قلبش شعله ور مى گردد.
2. ظلمت و تاريكى گاهى جنبه حسى دارد؛ يعنى نور به كلى قطع شده يا آن چنان ضعيف مى شود كه انسان جايى را نمى بيند يا به زحمت مى بيند؛ گاهى جنبه معنوى يعنى همان مشكلات و گرفتاري ها و پريشاني هايى كه عاقبت آن ها تاريك و نامعلوم است، به عنوان مثال هرج و مرج اجتماعى و اقتصادى، نابساماني هايى فكرى و انحرافات و آلودگي هاى اخلاقى كه عواقب شوم آن ها قابل پيش بينى نيست ظلمت محسوب مى شود.
3. ظلمت و تاريكى ذاتا هولناك و توهم انگيزه است؛ زيرا حمله بسيارى از جانوران درنده و دزدان و جانيان در پرده تاريكى صورت مى گيرد و سفر دريايى و خشكى در شب وحشتناك است .
4. در چنين لحظاتى انسان غير از خود و نور تابناكى كه در اعماق جانش مى درخشد و او را به سوى مبدأ نجات بخش مى خواند، همه چيز را فراموش مى كند.
5. انسان در وحشت ظلمت و تاريكى از خداوند استمداد مى خواهد، گاهى آشكارا و با تضرع و خضوع و گاهى پنهانى در درون دل و جان .
انسان در حال گرفتارى فورا به خدا وعده داده و با آن مبدأ نجات بخش عهد و پيمان مى بندد: «اگر مرا از خطر برهانى به طور قطع شكر نعمت هاى تو را انجام خواهم داد و جز تو دل نخواهم بست.»
6. هنگامى كه گرفتارى انسان برطرف شد از خداوند غافل مى شود قرآن مى فرمايد: هنگامى كه به انسان زيان و ناراحتى رسد، ما را در هر حال، در حالى كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است مى خواند! اما هنگامى كه ناراحتى را از او برطرف ساختيم چنان مى رود كه گويى هرگز ما را براى حل مشكلى كه به او رسيده بود، نخوانده است.
فرم در حال بارگذاری ...