« 4میم» مهم در ازدواجدختر بدر الدجی »

پیام تسلیت

نوشته شده توسطرفیعی 1ام دی, 1393

من ندانم کیستم اما شما را دوســت دارم هر که هـستم خاندان مصطفی را دوست دارم
مرغ روحم چون کبوتر پـر زند ســوی مدیـنه هم خراسان هم نجف هم کربلا را دوست دارم
کمتر از آنم که باشـــــم بنده‌ی شاه ولایـت گر چه خــــــــود آلوده‌ام اهل ولا را دوست دارم
دوستـــی از دوســـتان دوستان اهل بیتـم هر که هستــم شیعیان مرتضی را دوست دارم
گــر نکیر و منکرم پرسند آوردی چه با خــود در جواب هر دو گــــــویم من رضا را دوست دارم

شب شهادت مولای مهرپرور ماست
کسی که سایه لطفش پناهِ کشور ماست
شب شهادت هشتم امام معصوم است
که آستانه او قبله گاه باور ماست

کعبه ‎ی اهل ولاست صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست
هر که در اینجا کند گریه برای رضا
از در باب الجواد می شنوم دم به دم
یا ابتای پسر وا ولدای رضا

آهوى دلم، دوان دوان مى‏آید به سوی تو یا امام رضا…
امروز، تنها نه خیابان‏هاى خراسان که تمام رگ‏هاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم مى‏شود.
چشم‌ها در ایوان طلای تو، مثل گمشده‌ها به اصل خویش، ‌به روزگار وصل خویش باز می‌گردند.
خاطره سوزاندن جگرت، تا قیامت از ذهن خاک خراسان بیرون نمى‏رود.
تو آن جگرسوخته‏اى که آب را به زائرانش هدیه مى‏کند؛ زیرا اولاد على (علیه‏السلام) از عزیزترین‏هاى خود مى‏بخشیدند و من در صحن تو، به دنبال اشاره‏هایى مى‏گردم که با آن حرف مى‏زنى؛ مثل پرواز همان کبوتران که با گندم‏هاى محبت تو، عمرى است اسیر رهایى در آسمان همجوار تو هستند.
باور کن اشک‏ها براى زیارت تو، لحظه شمارى مى‏کنند و نفس‏ها، حبس مى‏شوند تا کبوترانه، پیش پاى ضریحت بپرند؛ نکند لیاقت کبوتر شدن در آسمان حرمت را نداشته باشیم؟
كبوتران مسافر را بنگر؛ رنج دوری را به جان می‌خرند تا نزدیك باشند به تو؛ كسی كه تو را دارد، غریب نخواهد شد.
آقا، اگر چه «غریب‌الغربا»یت می‏گویند، اما در این سرزمین، در میان امواج ارادت و عشق دل‏های پاک، شناوری.
زائری بارانی‌ام، آقا به دادم می‌رسی؟
بی‌پناهم، خسته‌ام، تنها، به دادم می‌رسی؟
گر چه آهو نیستم اما پر از دلتنگی‌ام
ضامن چشمان آهوها، به دادم می‌رسی؟


فرم در حال بارگذاری ...