« السلام علیک یاابا عبد اللهشهدا »

مناظره کعبه و کریلا

نوشته شده توسطرفیعی 28ام مهر, 1392

گفت با کرب بلاکعبه که من از تو برترم تو بیابانی و من بیت خدای اکبرم
گربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام ودرم
کعبه گفتا مرد و زن برگرد من آرد طواف من مطاف مسلمین از کهتر و از مهترم
کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیاء از اولین تا آخرم
کعبه گفتا انبیاء برگرد من گردیده اند تو کجا و من کحا تو دیگری من دیگرم
کربلا گفتا که روح انبیاء را کعبه ایست آن منم زیرا مزار زاده پیغمبرم
کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس که من خود زادگاه حیدرم
کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت در برم
گعبه گفتا من صفا و مروه دارم در کنار وصف اسماعیل باشد خاطرات هاجرم
کربلا گفتا این منم در خیمه گاه و قتلگاه سعی هفقتاد و دو ثار الله را یادآورم
کعبه گفتا چاه زمزم را کنار من ببین سالها و قرنها می جوشد زدا مان کوثرم
کربلا گفتا که زمزم را چه با خون حسین زمزم تو آب و من خون خدا را ساغرم
کعبه گفتا بوده دحوالارض در دامان من من همانا برتمام آفرینش محورم
ناکهان از حق ندا آمد حرم خاموش باش تو کجا و کربلا هرچند هستی محترم
هستی تو خلقت تو از طفیل کربلاست جند می گویی که من از کربلا با لاترم
کربلا دارد به کل آفرینش افتخار کربلا گوید که من در عرش خدارا زیورم
من مزار پاک هفتاددو ثارللهیم من هم آغوش ابو الفضل و علی اکبرم
مضجع عشاق فرموده علی نام مرا شاهدم این دا من سرخ شهادت پرورم
اشک زهرا ریخته در دامن گلزار من عطر جنت میدهد از لا له های پرپرم
ذره ای از خاک من درد خلا یق را دواست حون ثارلله می جوشد زهر نخل ترم
این که می بوسند با هم انبیا و اولیا دست عباس است کا فتاده به خاک معبرم
گرچه در قلبم فرات و دجله می جوشد .مدام آب آب تشنگان افکنده برجان آذرم
دربغل دارم فرات و تا قیامت شرمگین از رباب و حنجر خشک علی اصغرم
نخل میثم نخله ای باشد زنخلستان من بیت بیت آتشین آن بود برگ و برم


فرم در حال بارگذاری ...