« اهالی بهشتالهی و ربی من لی غیرک »

در پی دلدار

نوشته شده توسطرفیعی 18ام دی, 1391

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم

از یار بماند یم وبه مقصد نرسیدیم

سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم

جز حسرت و اندوه متاعی نخریدیم

بس سعی نمو دیم که ببینیم رخ دوست

جانها به لب آمد رخ دلدار ندیدیم

ما تشنه لب اندر لب دریا متحیر

آبی بجز از خون دل خود نچشیدیم

ای بسته به زنجیر تو دلهای محبان

رحمی که در این بادیه بس رنج کشیدیم

شاها زفقیران درت روی مگردان

بردرگهت افتاده به صد گونه امیدیم


فرم در حال بارگذاری ...