الهی

نوشته شده توسطرفیعی 3ام خرداد, 1393

خدایا بحق امام کاظم-ع، توفیق کظم غیظ در لحظات

سخت امتحان را به همه ما عطا بفرما

آمین

سخنی گهربار

نوشته شده توسطرفیعی 3ام خرداد, 1393

.

سخنی گهربار از هفتمین امام همام و نهمین معصوم مظلوم:

کم گویى ، حکمت بزرگى است، بر شما باد به خموشى

که شیوه اى نیکو و سبک بار و سبب تخفیف گناه است . .

پیام به مناسبت شهادت امام موسی کاظم علیها سلام

نوشته شده توسطرفیعی 3ام خرداد, 1393

کن روان اشک غم ای شیعه به دامان امروز

تسلیت ده به شهنشاه خراسان امروز

کشته شد موسی بن جعفر ز جفای هارون

زیر زنجیر بلا، گوشه ی زندان امروز

پیامک به مناسبت شهادت امام موسی کاظم علیها سلام

نوشته شده توسطرفیعی 3ام خرداد, 1393

یا حضرت معصومه، ای یادگار زهرا

بزم عزا به پا کن امشب برای بابا

ای شیعیان بیارید عطر و گلاب و قرآن

موسی بن جعفر آزاد، گردد ز کنج زندان

تاکه ما همسفر عشق به افلاک شویم / بارالها!مددی کن که همه پاک شویم

دست تقدیر چنان کن که پس از دادن جان / درجوارحرم عشق همه خاک شویم

پشت غزل شکست و قلم شد عصای او

هرجا که رفت، رفت قلم پا به پای او

شاعر «سکوت ـ ضجّه» زد و خُرد شد، ولی

نشنیده مانْد مثل همیشه صدای او

کسی که روح الامین است طایر حرمش

هجوم حادثه بر هم زد آشیانش را

به حبس و بند و شهادت اگر چه راضی شد

به جان خرید بلاهای شیعیانش را . . .

سروده های سوم خردادی

نوشته شده توسطرفیعی 3ام خرداد, 1393

با کدام زبان باید سرود؟
بگذار جهان بداند
بر این قوم قهرمان چه گذشته است
بر خرمشهر

که درود عشق، هزاران بار
بر خاک مقدس و پاکش باد…
—–
با این که هزار بار ویران شده ای
در خاطر ما هنوز خرمشهری
—–
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه
هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه
—–
هنوز هم از بندرگاه
بوی عرق تن کارگران می آید
باز گشته ایم
تا این زخمی را
که بر گرده خونین خاکمان نشانده اند
التیام دهیم
—–
کاظم جیرودی:
خرم آن شهر که در کشور دل جا دارد
کوچه ای پر زگل لاله حمرا دارد
—–
احمد زارعی:
شهیدم! محمد! برادر! منم
که در شهر خونین قدم می زنم
—–

خرمشهر!
هرگز از خاطر نخواهیم برد
صمیمیت سیال تو را
بوی نخلی کتفهایت را و شرجی ات را…
—–

به شهر آتش و خون و حماسه، خرمشهر
به پای صبر زراهی دراز آمده ایم
—–

الا شهرخرم، الا شهر خون
که شد از ستم خاک تو لاله گون
—–

غم عظیم دل ما به دور شد زین فتح
که جان مام وطن باد از شما مسرور
—–

مژده فتح خرمشهر
در ساعت چهار بعد از ظهر
در خیابان آزادی
غریو شادی در طوفان حنجره ها
و اشک زلال شوق
در سپیده چشمان شهر…
—–

الا شهر حماسه، شهر خرم
تو را دست خدا آزاد کرده است
—–

ای چشمهایت تا ابد بیدار، خرمشهر
وی کوه عزمت همچنان ستوار، خرمشهر
—–

خانه ام روزی در این جا بود و نیست
آن طرف همسایه ما بود و نیست
—–

نیست در دیباچه یاد تو جز تصویر فتح
آنچه در پیکار، شیران دلاور دیده اند
—–

ای شهر خرم شهر، ای خاک گهرخیز
ای سینه، پر آذرت از غصه لبریز
—–
به شهر سوخته سرفراز می گویم
که ایستاده چنین در فراز می گویم
—–

ای شهر همیشه سبز و خرم
از خاطره ها نمی شوی گم
—–

خرمشهر
دستان اهتمام پر از خالی
چشمان انتظار نمکسود
دلهای داغدار
شگفتا
امیدوار مثل اوان جنگ
—–

… شهری که درآمد و شد کهکشانی از ستاره های خون آلود
پیروزی را معنا کرد
و استقامت را تفسیر
هنوز هم میل بودن دارد
خرمشهر
—–

بلند آستان، شهر خونین ما
ز تو خرم، آیین ما، دین ما
—–

آه خونین شهر من، ای شهر من
دشمنت کی می رهد از قهر من
—–

گر چه کارون باشد از ما تشنه تر بر آب عشق
همچو خرمشهر جاری آب دارد تاب عشق؟
—–
در میان کرخه و کارون خون سفر گرفتی
از خاک تا خدا و ز ماده تا غیب
برای فتح خرمشهر
—–
خرمشهر دشنه‌ای است به قلب استکبار
خرمشهر شعله ز آتش عشق الهی است
که در صحاری شبهای بی‌نشان
خرمشهر، شاخه‌ای از یاس بنفش است کز پشت دیوار غیب
—–
اینک آزاد است، آزاد
هجرت قلب مهر من رها ز دسیسه شیطان
آزاد است به همت مردان
اینک برادر
دندان بر جگر بنه
ای راهیان قافله
ای برادر
می‌دانم برای فتح خرمشهر
با کوله باری از فشنگ و مسلسل
و بادی که درسحرعشق به ترتیل آیه آیه قرآن نشسته است
—–
راز خوشبختی من خفته در قلب من است
تو کجا می گردی قلب من این وطن است
خاک مادرزادی خانه ی اجدادی
این وطن ارثیه ی پشت در پشت من است
هیچ ابر قدرتکی مرد تسخیرش نیست
زن اگر تهمینه مرد اگر تهمتن است
گریه ها کرده وطن تاب آورده وطن
مام پر درد وطن مادری شیرزن است
قلب من خانه ی من خانه ی زخم به تن
خسته ام از جانی که گرفتار تن است
من به مرگ آگاهم مرگ را می خواهم
هم وطن ها را هم دشمن آتش زدن است
———-