تا ابد این نکته را انشاءکنید

پای این طومار را امضاءکنید

هر کجا ماندید در کل امور

رو به سوی  حضرت هادی کنید

میلاد باسعادت حضرت علی النقی (علیه السلام )بررهروان آن حضرت مبارکباد

امام هادی علیه السلام فرمودند :

مردم در دنیا به وسیله ثروت و تجملات شهرت می یا بندولی در آخرت به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد 

اما م هادی(ع)

روزی متوکل عباسی جهت ایجاد وحشت و ترس برای امام هادی(ع) و دیگر شیعیان و پیروان آن حضرت، دستور داد تا لشکریانش که تعداد نود هزار اسب سوار بودند، خود را مجهز و صف آرایی کنند. متوکل با حالتی مخصوص بالای تپه رفت، و سپس امام هادی(ع) را نزد خویش احضار کرد، تا عظمت لشکر و قدرت خود را به آن حضرت نشان دهد؛ و به وی بفهماند که در مقابل خلیفه هیچ قدرتی، توان کمترین حرکت را ندارد. همین که امام هادی(ع) کنار متوکل عباسی قرار گرفت و آن صفوف فغشرده و مجهز را تمکاشا کرد، به او فرمود: آیا میل داری من نیز لشکر خود را به تو نشان دهم؟

متوکل با تعجب فراوان اظهار داشت: آری

بعد از آن، حضرت دعایی را به درگاه خداوند متعال خواند، پس ناگهان متوکل دید مابین آسمان و زمین، از سمت شرق تا غرب آسمان، لشکریانی مجهز صف آرایی کرده و منتظر دستور حضرت می باشند.

متوکل با دیدن چنین صحنه ای وحشت زده شد و مدهوش روی زمین افتاد.

یک داستان تلخ به ذهنم خطور کرد       آهسته از مقابل چشمم عبور کرد

یک داستان که در دل تاریخ زنده است       یک داستان تلخ که که بعد از تو تو زاده شد

وقتی که از نبود تو سوءاستفاده شد          وقتی که در غدیر امامت ضمیمه شد

حجت تمام و دین خدا وند بیمه شد                  عد از از غدیر نشانی بیه جا نماند

عمر غدیر بعد تو گویی تمام شد                      آن شاد باش ها همگی انتقام شد

از بس که کر و کوذر همه جا را گرفته بود                شیطانیان حکو متشان مستدام شد

فرزند نحس ملجم از آن روز زاده شد                       بی شک سقیفه با عث رشد

قطام شد آری سقیفه پست ترین اتفاق بود                    آبستن حوتدث شوم نفاق بود

بعد از سقیفه که ابلیشس جان گرفت        ویرانه گسشت کعبه و تندیس جان گرفت

در یک طرف سقیفه و یک قوم فتنه گر         در یک طرف غدیر و سکوت پیامبر

وقتی نمی شودهمه را سر به راه کرد                    باید سکوت کرد  و یا سر به چاه کرد

این قوم ناسپاس ترین خلایقند                    یک مشت بی اراده و بی عقل و منطقند

اینها که جای حق و حقیقت همیشه با              آن سمت و سو که باد بیایند موافقند

این ایل پابرهنه و شیطان پرست و پست                اصلا چگونه آن قرآن ناطق ا ند

احمد (ص) پس از تو بود که دنیا تمام شد            آن شاد باشها که همگی انتقام شد

این داستان همیشه تاریخ زنده است                     چون خاطرات پشت در و میخ زنده است  

  شعر از : طیبه چراغی

مصاحبه با معینه کاروان حج :

حاجیه خانم نصیری متولد وساکن اصفهان و معینه کاروانهای حج از سال 58 وارد حوزه شده و علوم حوزوی راشروع کردند و از سال 61به تدریس فقه و احکام و اخلاق و دروس دیگر پرداختندهم اکنون از اساتید مدرسه علمیه فاطمه الزهرا(س) می باشند

س:خانم نصیری چطور این توفیق نصیبتان شد

ج:بعد از فراخوان حجو زیارت برای آزمون معینه کاروان در آزمون و مصاحبه شرکت کردم قبول شدم وطی گذراندن دوره آموزش بدو خدمت و اخذ مدرک از طریق حج و زیارت به حج اعزام شدم

س: بفرمایید چند سال یکبار مشرف میشین

ج: اول سه سال یکبار و بعد چهار سال یکبار

س: تاحالا چند بار به حج مشرف شدین

ج : تا حالا 3بار بعنوان معینه و یکبار از طرف مر کز مدیریت

س: وظیفه شما در کاروانهای حج چیه ؟

ج: رسیدگی به مسائل فقهی خواهرانی که نمی توانند اعمال حج را به تنهایی انجام دهند

س:از اولین باری که کعبه را دیدید برا مون بگید یه حالتی عجیب به ما دست داده بود و به سجده افتادیم و برای فرج آقامون دعا کردیم

س :از احساستون وقتی که در مسجد الحرام و مسجدالنبی هستین بفرمایین

ج:در مسجد الحرام احساس من این بود که انگار پیش خدا بودم در مسجداالنبی وقتی که وارد حرم میشدم احساس قربت می کردم

س:یه خاطره جالب اگه دارین بفرمایین س:خاطرها که زیاد است در سفر اخیر بعضی از خواهرها حتی جوانها می گفتن ما توان رمی جمره را نداریم وغیره زمانی که قرار شد برای جمرا ت برویم به آنها گفتم ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش یکی دو بار این را تکرار کردم و اکثر افراد اومدند و بعد از خوشحالی همه گفتند تو باعث شدی که ما خودمان رمی جمرات داشته با شیم به امید سلامتی و موفقیت تمام خادمین دین مبین اسلام