حاجی شرمنده ایم

نوشته شده توسطرفیعی 22ام دی, 1397

حــاجــی چــنــد ســالــی اســت کـــه جـنــگ تــمام شده و ایــن روزهــا..!

دیگــر شـمــا را بــدســـت فــرامـــوشــی سپــردیم..!؟

.
حـــاجی ایـــن روزهـــا…!!
صــدای رپ های لـس آنـجـلسی بلـنـدتر از الله اکبـر شــما

بـه گــوش میـرسد.!

حــاجی ایـن روزهــا حــرف هایـت بــرای بـعضـی ها قـدیمـی شده..!

مـیـگویــند عـصـر"عـصـر تـمــدن و روشنـفـکری اســت..!!

.
هــرزگـی مْــد روز گـشـته بـرای بعــضی ها در خــیابــان ها..!

بعــضی ها هــم چشــم هــایـشان را سیــراب مـیـکـنند از..

نـگـاه هــای آلــوده ای کــه بــرای تـن دختــرکان تــیــز مـیشود..!؟

حــاجی خــوش بحالـــتان بـا خـوب کـسی معــامـله کــردید..

جـسم و جـانــتان و حتـی ســرت را بــرای رضــای الله تقــدیم کــردید..؟

ولـــــی….!!

ایــن روزهـــا در دمـــای زیـــر صــفــر پــایـتـخــت..!

بعضی ها صورتشان از سرما میلرزد…

اما حاضر نیست شالش را کمی جلوتر بکشد.!

نمــیدانــم بــا چــه کـسی مــعاملــه مـیـکنـند آنــهایـی کــه..!

زیـبایـی خــودشــان را فـــدای چشــم هــای گــرسنه خیـــابانی میــکنند..!؟

نـمیدانم بـا چـه کـسی معــامـله مـیکــنند آنـــهایی کــه در ایـن ســرما..!

شـال نــازک میـپوشـند و گــردن و گــوشـشونـو مـینــدازن بیــرون..

و ســاپــورت میـپـوشن کـه از بــرگ گْـل نــازک تـــر..!؟

.

آیــا میخواهند ثـابت کنند که خـوشکل تر از حورالعین های بهشتی هستند..!!

شـــــایــــــــد..!؟

حاجی از شـما شرمنده ایم که آرمان ها و سبک زندگیتان را فراموش کردیم.

و ایـــن روزهــــا…!

بعــضـی ها افــکار ســریال هــای مـــاهـــواره ای را مــونـتـاژ مـیـکـنند…

و قـدم رنـجـه مـیـکـنـند بـه خـیـابـــان ها..!

ایـــن روزهــــا..!

بــعضـی از رذیــلـت هـا تــبدیــل بـه فـضـیلــت شــدند..!!

بعــضـی ها کـلـی افـتـخـار مـیـکـنـند بــه داشــتن دوســت د خ ت ر..!!

وقتــی بــه آنــها میــگویـــیم کــــه..!

ارتبـــاط صـمـیـمـی بــا زنــان نــامــحــرم..! حـــرامـــه…؟

.

میـــگن کــه..! ولـن کــن بـابـا مـقـدس بــازی در نیـــار..!

بقـــول خــودشان..! ایـن افـکـارت مــال عـهـد عـتـیقـه..!؟

تنـهای تنــهای تنــها نوشـت..

مـکه مـن فـکـه بْـود مـنـای مــن دوکـوهــه

دنـیا بـرام یـه زنــدونـه تـو ایـن دوره زمـونه

کسـی نـمونـده بـرامـون کمـی از شـهدا بخونـه

ریحانه رسول

نوشته شده توسطرفیعی 22ام دی, 1397

آه از اندوه ریحانه رسول »
فاطمه علیهاالسلام ، صبر لایزال نبوی بود که در هیأت عفتی سر به فلک کشیده، چادر به سر می‏ کشید و در کوچه‏ های مدینه، در تمام رهگذرهای هستی، حضور خدا را به کائنات، یادآور می‏شد.

سیلی ستم و تازیانه کینه را به جان خرید تا هجوم تندبادِ انکار، شمع یک‏تنه حقیقت را خاموش نکند.

افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمه ‏های شرحه شرحه بتول که در نیمه‏ شبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه می ‏افکند! آه از ریحانه رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله که در مشام حسادتِ زمین، به هدر می‏رفت و چشمانِ حقیقت‏ ستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت.

شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

نوشته شده توسطرفیعی 22ام دی, 1397

مهربانترين مادر دنيا
فاطمه جان نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه حق و شفیعه ی حشر، پدر و مادرم فدای دست های مهربانت باد. تو محور آسمان ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت؛ به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه خصایل آسمانی ات بود.

غبار غم از سیمای زیبای علی می زدودی و بر زخم های فزون از ستاره ی پیکرش که نشان از رزم با باطل داشت، مرهم می نهادی. فتوحات مولا، رهین مهربانی توست. هنوز خطابه های رسایت سراج راه مجاهدان است و بر آفاق تاریخ می تابد. پاره تن رسول یار بودی و یگانه یاور یکتا ،امیر عاشقان. تلألؤ ذوالفقارعلی، وامدار عزم و عزت تو بود. آنگاه که بر بی بصیرتان و دنیا پرستان غضب می کردی، غضبناکی آفریدگار قادر، آشکار می شد. رضای تو رضای حق بود و با خرسندی ات، تمامت اهل عرش و ساکنان قدس، قرین شعف می شدند.يا زهرا (س) در ايام شهادتت دلهايمان را به سوي بقيع پر داده ايم…

متن ادبی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها

نوشته شده توسطرفیعی 22ام دی, 1397

جای خالی یاس »
فاطمه جان، سنگ‏ها بر سوگ تو ندبه می‏خوانند؛ در غروبی که شاخه‏ات را شکسته بودند.

امشب، جای پای دوست، در خانه خالی است و ترنم مهربانی، بی‏حدیث حضور او، خاموش است.

… علی، شبانه یاس می‏کارد! شبانه، داغ دلش را به خاک می‏گوید؛ اگرچه فردا صبح، از سمت خانه همسایه بوی نان آید.

دوباره بغض حسن با حسین می‏گیرد.

و جای خالیِ مادر به خانه می‏پیچد.

کجاست فاطمه امشب؟ کجاست بانوی نور؟

چگونه با انگیزه درس بخوانیم که خسته نشویم؟

نوشته شده توسطرفیعی 22ام دی, 1397