موضوع: "تفسیر"

تفسیر

نوشته شده توسطرفیعی 16ام مهر, 1397

در آیه 69 سوره احزاب، آمده است: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسى‏ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید مباشید مانند آنهایى که موسى(ع) را رنجانیده، پس خدا او را تبرئه نمود از آنچه که گفتند.

این آیه تفاسیر گوناگونی دارد؛ از جمله:

1. على (ع) و ابن عباس و جبائى می گویند: موسى و هارون (ع) بالاى کوهى رفتند و هارون در آن جا از دنیا رفت، پس بنى اسرائیل گفتند تو هارون را کشته‏اى، لذا خداوند فرمان داد به فرشتگان که جنازه او را بردارند تا بنى اسرائیل او را دیده و ملائکه مرگ او را خبر دهند تا بدانند که هارون مرده است و خدا موسى را از تهمت قتل هارون تبرئه نمود.

2. حضرت موسى (ع) آدم خجول و با حیائى بود که در موقع غسل به تنهایى در جاى خلوتی غسل می کرد. بنى اسرائیل گفتند که موسى (ع) خودش را در هنگام غسل مخفى نمی کند، مگر براى نقص و عیبى که در بدن او است، زمانی که حضرت برای غسل لباسش را درآورد و روى سنگى گذاشت، سنگ لباسش را برد و موسى رفت که لباسش را بگیرد، بنى اسرائیل او را برهنه دیدند که زیباترین مردم است از جهت اندام، پس خدا بدین وسیله او را تبرئه نمود از آنچه که بنى اسرائیل می گفتند.

3. ابو العالیه می گوید: قارون یک زن بدنامى را اجیر کرد و به او پول داد که حضرت موسى را در حضور مردم متهم کند که با او نعوذ باللَّه زنا کرده، و خدا او را رسوا کرد و موسى (ع) را از این تهمت تبرئه نمود.

4. ابومسلم می گوید: ایشان او را رنجانیدند از جهتى که نسبت سحر و دیوانگى و دروغ به او دادند بعد از آن که آن آیات و معجزه‏هاى نه گانه را از او دیدند.[1]

5. بهانه‏جوئی هاى بنى اسرائیل یکى دیگر از عوامل آزار موسى (ع) بود. گاه تقاضا مى‏کردند خدا را به آنها نشان دهد، گاه مى‏گفتند غذاى یک نواخت (من و سلوى) براى ما مناسب نیست، و گاه مى‏گفتند ما حاضر نیستیم وارد بیت المقدس شویم و با “عمالقه” بجنگیم، تو و پروردگارت بروید و آن جا را فتح کنید تا ما وارد شویم.[2]

با وجود این پنج تفسیر نمی توان قضاوتی قطعی در مورد مقصود آیه کرد. اما آنچه نزدیک تر به معناى آیه است بیان یک حکم کلى و جامع است؛ زیرا بنى اسرائیل از جنبه‏هاى مختلف موسى (ع) را مورد اذیت و آزار قرار دادند، آزارهایی که بى شباهت به آزار برخی مردم مدینه نسبت به پیامبر اسلام (ص) نبود؛ مانند پخش شایعات و نقل اکاذیب و نسبت ناروا به همسر پیامبر (ص). (برای آگاهی بیشتر، ر.ک: پاسخ 4523) خرده‏گیری ها در مورد ازدواج پیامبر (ص) با زینب. (برای آگاهی بیشتر، ر.ک: پاسخ 2685) ایجاد مزاحمت ها در خانه او و یا هنگام صدا زدن نامؤدبانه نسبت به پیامبر (ص). (برای آگاهی بیشتر، ر. ک: تفسیر آیه 2 سوره حجرات).

اما نسبت دادن سحر و جنون و مانند اینها و یا عیوب بدنى هر چند در مورد موسى بوده، اما تناسبى با خطاب “یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا” در مورد پیامبر اسلام (ص) ندارد، زیرا مؤمنان موسى (ع) و پیامبر اسلام (ص) را متهم به” سحر” و” جنون” نکردند، و همچنین اتهام به عیوب بدنى به فرض که در مورد موسى (ع) بوده و خداوند او را مبرا ساخت در مورد پیامبر اسلام مصداقى در تاریخ نداشته است. پس تفسیر دوم و چهارم در این جا بعید است.

البته در احادیثی اصل وقوع این حادثه یعنی عریان شدن حضرت موسی (ع)، ذکر شده است، مانند: تفسیر (على بن ابراهیم) از امام صادق (ع) نقل مى‏کند: بنى اسرائیل شایع کرده بودند که موسى در بدنش نقصى دارد، چون هر وقت موسى قصد غسل کردن داشت به مکانى مى‏رفت که هیچ کس او را نمى‏دید، روزى مجبور شد در کنار نهر غسل کند و لباس خود را روى سنگى نهاد، خداوند به آن سنگ امر نمود که از او فاصله بگیرد و وقتى موسى به دنبال سنگ به راه افتاد، بنى اسرائیل او را دیدند و دانستند که آن تهمت بى‏اساس بوده، آن وقت خداوند این آیه را نازل فرمود: “اى کسانى که ایمان آورده‏اید مانند کسانى نباشید که موسى را اذیّت کردند و خداوند او را از آنچه مى‏گفتند، تبرئه نمود".[3]

این حدیث در منابع دیگری نیز آمده است.[4] به هر حال از این آیه مى‏توان استفاده کرد که هر گاه کسى در پیشگاه خدا صاحب قدر و منزلت باشد خدا به دفاع از او در برابر افرادی که اذیت می کنند و نسبت هاى ناروا مى‏دهند مى‏پردازد، تو پاک باش و وجاهت خود را در پیشگاه خدا حفظ کن، او نیز به موقع پاکى تو را برملا مى‏سازد هر چند بدخواهان در متهم ساختن تو بکوشند.[5]

حال که مراد از این آیه روشن شد، لازم است در مورد عدم سازگاری این واقعه با مقام نبوت بحث شود.

علمای شیعه می گویند پیامبران و امامان باید از هر نوع عیب و نقص و خصوصیات و حرکاتی که تنفر مردم را موجب می شود، به دور باشند. بر این اساس عصمت پیامبر و امام را لازم می دانند تا اعتماد مردم به آنان دچار خدشه نشود.

صاحب تفسیر مجمع البیان در باره کشف عورت چنین آورده است: ابو هریره این روایت را بیان کرده و نسبت داده ولى جماعتى این را رد کرده و جایز نمى‏دانند زیرا این کشف عورت از سوی پیامبر خدا در حضور مردم موجب تنفّر آنان است… .[6]

در این باره باید گفت: اولاً: کشف عورت زمانی مخالف عصمت است که اختیاری باشد و در این واقعه اختیاری نبوده است؛ ثانیاً: کشف عورت از حضرت موسی (ع) در آن حالت که همه بر او عیب و نقص می گذاشتند باعث شد تا دید و نظر مردم عوض شود. بدین ترتیب کشف عورت در موردی که موجب نقص و نفرت شود با عصمت و نبوت تعارض دارد، نه در جایی که این کشف خودش تنفر مردم را از بین می برد.

از آنچه توضیح داده شد روشن شد، بر فرض این که تفسیر کشف عورت برای حضرت موسی (ع) در آیه مورد نظر لحاظ شود باز هم مشکلی وجود ندارد و اساساً چنین چیزی با مقام نبوت و عصمت حضرت تنافی ندارد.


[1] مترجمان، ترجمه، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 186، نشر فراهانى، تهران، چاپ اول، 1360 ش